دیشب با یه لحن عصبی بهم گفت...
این عکسو امروز از روی در مدرسه مون گرفتم و به نظرم خیلی قشنگ بود
اگه نمیتونین بخونین مینویسمش:
دیشب با یه لحن عصبی بهم گفت خسته م کردی... گفت یکیو پیدا کرده که مثل من نیست. بهش خیانت نمیکنه. گفت دیگه منو نمیخواد. منی که میگفت نمیتونم فراموشت کنم الان خیلی راحت منو فراموش کرد و رفت.
تنها اون تو دلم بود. خدایا خودت دادی خودت گرفتی.
من بی اون هیچم. خودم نیستم....
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 21:31 توسط ماهدخت
|
اين وبلاگو ساختم تا شعر، داستان و چيزای قشنگی كه ميبينم توش بذارم...